به گزارش ایسنا، این بحث در نشست مدیریت بحران و حوادث طبیعی مطرح شد که در دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها با حضور احسان محمدی - روزنامهنگار و فعال رسانهای، رامین رادنیا - مدیر روابط عمومی و بینالملل سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران، مهرداد خدیر - عضو شورای سردبیری سایت عصر ایران و همچنین گیتا علیآبادی - رییس دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها برگزار شد.
به هر چیزی برای جذب مخاطب انگ بحران میزنند
در ابتدای این نشست مهرداد خدیر، عضو شورای سردبیری سایت عصر ایران درباره تعریف واژه بحران، مدیریت بحران و همچنین شکلگیری شرایط بحرانی، اظهار کرد: وقتی میخواهیم بر روی کلمهای بحث کنیم سراغ فرهنگ واژگان آن میرویم. تا حرف از بحران زده میشود یاد کلمهای مثل آشفتگی، در هم ریختگی، از هم گسیختگی، بینظمی و یا وضعیت غیرمتعارف میافتم منتها ما کلمه بحران را از فرط استعمار جایگاهش را کمی پایین آوردهایم.
او با اعتقاد بر اینکه باید بحران را به معنای واقعی کلمه و در سر جای خودش برگردانیم، اظهار کرد: اتفاقی که در رسانهها افتاده این است که به هر چیزی برای جذب مخاطب انگ بحران میزنند. رسانههای کم اعتبار، کارشناسان کم اطلاع و افراد دیگر هستند که انگ بحران را در جامعه افزایش میدهند پس ابتدا باید بحران را به تعریف اصلی خودش برگردانیم. در تعریفی که در وزارت کشور و همچنین دولت در نظر گرفته شده است بحران را شرایطی میدانند که به خاطر اتفاق ناگهانی پدید آمده است و مجموعهای از اقدامات اضطراری و فوقالعاده را در آن ضروری میداند. اگر بحران را در بخش سیاسی معنی کنیم وضعیت غیرعادی معنی میشود اما اگر در بخش اجتماعی معنی کنیم وضعیت آشفته معنا پیدا میکند اما این دوره نباید خیلی طولانی باشد.
عضو شورای سردبیری عصر ایران سپس یادآور شد: منظور از مدیریت بحران این است که آن حس را به جامعه بدهیم که شرایط در حال عادی شدن است. در کشورهایی که دموکراتتر هستند معمولا کمتر از اصطلاح وضعیت اضطراری استفاده میکنند. هر چه جامعه دچار عقبماندگی باشد بیشتر اصرار دارد نشان دهد که همه چیز بحرانی است.
وی با بیان اینکه رسانه وظیفه دارد تعریف واقعیتری از بحران را به جامعه نشان دهد، گفت: یکی از چالشهایی که داریم اساسا به خود کلمه بحران برمیگردد که بیش از حد از آن استفاده میکنیم و برای هر موضوعی آن را به کار میبریم؛ به عنوان مثال زمانی که میگویند به بحران آب رسیدهایم این ادعا درست نیست چرا که ما هنوز به بحران آب نرسیدهایم و علامتی از آن نداریم. بحران آب زمانی است که با تمام وجود آن را لمس کنیم. نمیگویم صبر کنیم تا این اتفاق بیفتد یکی از کارهای رسانه آمادهسازی است اما یکی از نکاتی که مطرح است این است که استفاده بیش از حد از کلمه بحران و اصطلاح بحران باعث میشود حساسیتها نسبت به آن در مواقع بحرانی هم کمتر شود. مدیریت بحران مجموعه اقداماتی است که برای کنترل امیدبخش، ایجاد همبستگی، همدلی و کاهش خطر برای وضعیتی که به وجود آمده و قرار است به حالت عادی برگردد، استفاده میشود.
از کلمه بحران قبحزدایی کردهایم
احسان محمدی نیز در زمینه بحران و مدیریت بحران اظهار کرد: وقتی در مورد بحران به ویژه بحرانهای طبیعی حرف میزنیم بیش از ۴۰ مورد اتفاقی است که به صورت طبیعی در زمین رخ میدهد. مثل زلزله، ریزگردها، رانش زمین، سیل، طوفان و ... عنوان بحران را به رخدادی میدهند که عموما کنترل آن از دست فرد خارج است ولی در بعضی اوقات انسان تشدیدکننده آن است، مثل کاهش درجه هوا. از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲ مطالعاتی که انجام شد حاصل این بوده است که فجایع طبیعی چهار برابر شده است، کشتارها هفت برابر شده است اما تعداد خساراتی که انسان بر زیست وارد کرده است بیش از ۳۷ برابر شده است.
این فعال رسانه با اعتقاد بر اینکه واژه بحران در ایران مبتذل و دمدستی است مطرح کرد: آنقدر در مورد هر موضوعی کلمه بحران را به کار میبریم که به عقیده من قبحزدایی کردهایم. در ایران از میان ۴۱ فاجعه بحرانهای طبیعی، ۳۱ مورد آن رخ داده و ثبت شده است. به همین دلیل بسیاری از اساتید میگویند ایران جزو شش کشورهای بلاخیز دنیا است و از آنجا که خودمان خیلی بلا هستیم، این فجایع را تشدیدتر میکنیم.
محمدی سپس گفت: جامعه ما چیز زیادی درباره بحران نمیداند و آن اندک چیزهایی که میداند را جدی نمیگیرد.
آموزش در رسانههای ما مغفول مانده است
مهرداد خدیر درباره نقش رسانهها در آموزش همگانی، فرهنگسازی و همچنین هدایت افکار عمومی در برابر بحرانها و حوادث طبیعی اظهار کرد: وقتی از رسانه حرف میزنیم چند مدل مختلف به ذهنمان خطور میکند. یاد رسانه عریض و طویل صداوسیما میافتیم با چند هزار کارمند و ۱۸۰۰ میلیارد بودجه، رسانههای چاپی که بحران مخاطب روبه رو هستند، رسانههای مجازی و همچنین پدیده جدید کانال تلگرامی. طبیعی است که رسانه یکی از مهمترین کارهایی که باید انجام دهد و در ایران این اتفاق نمیافتد، آموزش و دیدهبانی و هشدار است و همچنین پس از این موارد تحلیل و امید است.
او با بیان اینکه بحث آموزش در رسانههای ما مغفول مانده است، درباره عملکرد صداوسیما در مواقع بحرانی اظهار کرد: صداوسیمای ما برنامههای آموزشیاش جاذبه لازم را ندارد. از کارشناسانی استفاده میکند که تکراری شدهاند. رسانههای دیگر هم احساس میکنند با آموزش به نتیجه نمیرسند اما آموزش بسیار مهم است. رسانه به شکل مستقیم نمیتواند به مردم آموزش دهد اما میتواند در ذهن مسؤولان تاثیر بگذارد.
خدیر با بیان اینکه رسانه کارش این است که بر نهادهای تصمیمگیر تاثیر بگذارد در همین زمینه گفت: آموزش از این طریق شکل میگیرد. رسانه نمیتواند متولی آموزش باشد. کما اینکه باید در روزگار فعلی ایران متولی باشد. متاسفانه روزنامهنگار علمی در حوزههای تخصصی کم داریم. آنهایی که نگاه علمی دارند قلم روزنامهنگارانه آنچنان ندارند. دوستان روزنامهنگار هم به جهت اینکه در چندین جای مختلف فعالیت میکنند، آن بضاعت علمی به معنای فنی کلمه را ندارد. بنابراین در اینکه رسانه باید کار آموزشی انجام دهد تردیدی نیست اما کاستی هست که خود ما نگاهمان را به آموزش و پرورش معطوف کردهایم.
۲۵ درصد از اخبار کشور ما به حوادث برمیگردد
در بخش دیگری از این نشست رامین رادنیا، مدیر روابط عمومی و بینالملل سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران نیز درباره تعریف خود از بحران اظهار کرد: ما یک کشور حادثهخیز هستیم. خواه ناخواه از زمانی که شهرنشینی در ایران گسترش پیدا کرد، کمابیش با حوادث بیشتر مواجه میشویم و یکی از سوژههای مورد علاقه روزنامهنگاری و رسانههای هم ارزش حوادث و پرداختن به اخبار حوادث است. به نوعی که ۲۵ درصد از اخبار مربوط به کشور ما به اخبار حوادث برمیگردد.
وی درباره تعریفش از بحران مطرح کرد: هر اتفاقی که شرایط عادی و نرمال را طوری به هم بزند که بازگشت به آن شرایط نیازمند اقدامات فوری باشد آن را بحران تعریف میکنیم. زمانی که زندگی مختل شود و بازگشت به شرایط آرامش نیازمند تصمیمها و اقدامات فوری باشد. مدیریت بحران تعریف میشود. چرخه مدیریت بحران در گذشته به دو بخش قبل از بحران و بعد از بحران تعریف میشد. اما در حال حاضر به چهار مرحله که یکی از آنها پیشگیری یا کاهش خطر است، مربوط میشود. همان مجموعه اقداماتی که میتواند زیست ما را نسبت به یک خطر پایین بیاورد. خطر را نمیشود از بین برد و حذف کرد بلکه میشود مخاطره ریسک را کم کرد. به عنوان مثال کیفیت خودرو اگر ارتقاء پیدا کند ریسک پایین میآید. به نوعی که خطر تصادف را نمیشود از بین برد و کماکان وجود دارد اما با بالا بردن کیفیت خودرو میتوان این ریسک را کاهش داد. همچنین ساختمانها اگر مقاوم باشند مسلما زلزله اتفاق میافتد اما مخاطرهمان کمتر میشود. به میزانی که ریسک را پایین میآوریم با تلفات و خسارات کمتری روبهرو میشویم.
وی در بخش دیگری از سخنان خود در دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها گفت: شما اگر خطرتان را بشناسید خطراتی مثل سیل، زلزله و گام پیشگیری را جدی بگیرید به چرخه دوم که همان آمادگی است میرسید. اگر آمادگی داشته باشید تمرین و مانور داشته باشید که در تمام دنیا دورههای تمرین و مانور به طور مرتب انجام میشود ریسک و مخاطره کاهش مییابد. بنابراین هر چقدر سناریوی ما تکمیل باشد برنامهمان برای مقابله بهتر خواهد بود.
او با اشاره به بازسازی و بازتوانی جامعه در میزان پیشگیری نیز مطرح کرد، باید طی زمان بندی بتوانیم جامعه آسیب دیده را به شرایط گذشته برگردانیم. مثل ایجاد اسکان موقت، دائم و ... برای آسیبدیدگان که برای ناراحتی روحی و روانی آنها برنامه بازسازی و بازتوانی بسیار تاثیرگذار است.
او گفت: رسانه میتواند با شناسایی خطر، هشدارهای به موقع، بیداری مسؤولان و همچنین مردم نسبت به خطری که وجود دارد آنها را آشناتر کند. زمانی که به این هشدارها غلبه و نوسازی نکنیم آمار تلفات بالا خواهد رفت؛ به عنوان مثال با ۱۶ هلیکوپتر امداد و نجات چگونه میتوان برای کشور ۸۰ میلیونی امداد رساند. بنابراین در مقابل چنین جمعیتی شکست میخوریم. در حالی که اگر ریسک پایین بیاید مقابله بالا خواهد رفت. گام اول هشدار و پیشگیری آنقدر مهم است که رسانهها نقش مهمی در ایفای آن دارند و باید به آن توجه کنند.
مقایسه عملکرد رسانههای رسمی و شبکههای اجتماعی در زلزله
احسان محمدی درباره پوشش خبری رسانهها در زمینه بحران و نقش آنها نیز اظهار کرد: حادثه، حادثه است؛ تا زمانی که رسانه در آن مداخله نکرده است. آخرین فاجعه در این کشور مربوط به زلزله کرمانشاه بود. جوامع ما چه فردی، چه مدیران و چه رسانهها در مقابل بحران یا بحرانستیزند یا بحرانگریزند یا بحرانپذیرند. جامعهای که بحران پذیر است میپذیرد که ایران جزو کشورهای آسیبپذیر است و خودش را آماده میکند. در زمان وقوع زلزله کرمانشاه پنج دقیقه از زمان وقوع گذشته بود و گوگل، آپارات، دیجیکالا، ورزش ۳، یاهو، اینستا، شاپرک، بیتوته جزو سایتهای پربازدید بودند که در این لحظه مخاطب به عنوان سرگرمی از آنها استفاده کرد. زلزله شب هنگام و در ساعت ۲۱:۴۸ اتفاق افتاد. دو ساعت از زمان زلزله گذشته بود، شبکههای تلویزیون هر کدام برنامه نامرتبط پخش میکرد. شبکه شش سیما نیز گفتوگوی ویژه خود را در زمینه بارش برف اختصاص داده بود. در این شرایط که همه به دنبال جزئیات اخبار زلزله میگردند و تلویزیون که همیشه اصرار دارد مخاطب خبرها را از منابع رسمی دنبال کند،اما کدام خبر رسمی! در این شرایط انتظار داشتیم یک کارشناس از مدیریت بحران بیاید تا جزئیات را شرح دهد. فردای آن روز نیز تنها هشت روزنامه به حادثه زلزله پرداخته بودند اما در همان لحظه بیش از ۴۰۰ پیام در تلگرام از زلزله دریافت کردیم.
ترسی که رسانهها از فاجعه منعکس میکنند
او درباره وظیفه رسانهها در مواقع بحران اظهار کرد: رسانهها وظیفه دارند با آگاهی رساندن پیش و پس از بحران، احساس و امنیت و آرامش را برقرار کنند. اما متاسفانه رسانههای ما نتوانستند این امنیت را در مواقع بروز حوادث برقرار کنند.
محمدی در همین زمینه مطرح کرد: زمانی که بحران پیش میآید رسانهها فقط مسئولان را شماتت میکنند اما باید این سوال را از خودشان پرسید که شما که اهل رسانه هستید چقدر منصف هستید و چقدر سواد دارید. ما چند خبرنگار آموزش دیده بحران داریم؟ در زلزله بم خیلیها برای کمک آمده بودند اما همین خیلیها سربار بودند و خودشان نیاز به کمک داشتند. این آموزش را چه کسی باید به جامعه بدهد. در کنار حوادثی که رخ میدهد، از جمله امکاناتی که باید در این مواقع آماده کنیم، خبرنگار است.
وی همچنین گفت: رسانههای ما ترسی که از فاجعه منعکس میکنند از ناآگاهیهایشان است و اینکه یک رسانه نباید فاجعه را با اندوه، ترس و احساسات بیش از حد منعکس کند.
او در پاسخ به اینکه آیا لازم است شبکه خاص ویژه آموزش رسانهای در حوادث طبیعی ایجاد شود؟ اظهار کرد: سالها پیش هفتهنامهای منتشر شد که تا سال ۷۳ عرضه میشد و افرادی همچون فریدون صدیقی در آن حوادثی که در طول هفته رخ میداد را مطرح و تحلیل میکردند اما این هفتهنامه تعطیل شد. در حالی که اثرگذاری زیادی داشت ولی مطرح شد که خشم و غضب را اشاعه میدهد. در حالی که در کنار روایتی که از این حوادث داشت، آموزش هم میداد.
در بحران به رادیو محلی نیاز داریم
خدیر با بیان اینکه ما در زمان وقوع بحران نیاز به رادیوهای محلی داریم، مطرح کرد: کار رسانه فقط انتقال پیام نیست. جامعه ما در وضعیت ناتوانی است و به این ناتوانی و لوسبازی رسانهها هم دامن میزنند. شما اگر فیلم «بمب» را دیده باشید متوجه میشوید که مردم در دهه ۶۰ چگونه زندگی میکردند با وجود بحرانهای کوچک و بزرگ اما ما امروزه نمیتوانیم با این وقایع طبیعی مثل سیل و زلزله کنار بیاییم و مقابله کنیم. چرا، چون ناتوان شدهایم. کشوری که در آن ۱۰۰ سال پیش ستارخان انقلاب مشروطه را نجات میداد، در حال حاضر به خاطر زلزله از تهران آدم به شهرستان میفرستد. ما باید به رسانههای محلی اعتماد و توجه کنیم. متاسفانه صداوسیمای ما روحیه کارمندی دارد و در زمینه وقوع حوادث همه اطلاعات را باید هماهنگ کنند و در این زمینه انتقال اطلاعات به سختی صورت میگیرد. در حالی که امکانات زیادی دارد.
او گفت: زمانی رادیو دریا و رادیو کیش شنوندههای زیادی داشت. وقتی در صداوسیما به عنوان یک رسانه ۴۰ هزار آدم میریزد ناکارآمد میشود. تمام کاستیهای ما اول به آموزش و پرورش و بعد به صداوسیما برمیگردد. ما منابع محدود داریم که اولویتبندی نمیشود. ما ۳۱ استان داریم و اگر رادیوهای محلی در این استانها فعال باشند و همان رسانههای محلی اطلاعرسانی کنند شرایط بهتر خواهد بود. در حال حاضر تلگرام به عنوان مهمترین رسانه تلقی میشود و زمانی که قطع میشود همه مستأصل میشوند. این کاستی به خاطر ضعف رسانههای رسمی و ضعف صداوسیما است.
صداوسیما باید اعتماد را به مخاطبان برگرداند
خدیر با بیان اینکه صداوسیما باید اعتماد را به مخاطبان برگرداند، اظهار کرد: صداوسیما در مواقع بحرانی از کارشناسانی باید استفاده کند که مطالبهگری را مطرح کند. رسانههای دیگر نیز باید این رویه را داشته باشند و مطالبهگری کنند نه اینکه فقط بگویند چه اتفاقی رخ داد.
در بخش دیگری از این نشست رادنیا درباره روزنامهنگاری بحران و اینکه چه میزان روزنامهنگار داریم که در چنین شرایطی آموزش دیده باشند، اظهار کرد: روزنامهنگاری تخصصی امروزه حرف اول را میزند. در تاریخ مطبوعات، روزنامهنگاری عمومی مطرح بوده اما رفته رفته تخصصی شدهاند. ما در کشورمان روزنامهنگاری تخصصی داریم اما محدود، کم و ناقص. در برخی حوزهها جلوتر و در برخی حوزهها عقبتر. به عنوان مثال در حوزه ورزشی، ورزشنویس خوب داریم. در حوزه صنعت، حوزه سیاسی و همچنین انرژی روزنامهنگاران خوب داریم اما در حوزه سوانح طبیعی آنطور که باید و شاید روزنامهنگار تخصصی نداریم در حالی که این شاخص نسبت به کشورهای دیگر کم است و علاقه عمومی رسانههای ما در این حوزه کمتر بوده است.
او با بیان اینکه روزنامهنگاری ایران با روزنامهنگاری دنیا فاصله دارد، گفت: آموزش روزنامهنگاری در ایران هنوز جوان است و روزنامهنگاری در حوزه سوانح طبیعی کاری سخت و دشوار است. عمدتا روزنامهنگاری در حوزههای عمومی بیشتر رشد کرده است تا حوزههای تخصصی. البته کارهای خوبی در زمینه روزنامهنگاری در سالهای اخیر شکل گرفته است از جمله نگارش و تدریس روزنامهنگاری بحران که روزنامهنگاری بحران به این حوزه وارد شده و جای پایش باز شده است اما آن گونه که شاید و باید نیست و ما در آغاز راه هستیم.
وقتی مدیریت بحران تحت تاثیر بحران قرار میگیرد
محمدی درباره نقش رسانهها در زمینه بحران و بعد از حادثه، اظهار کرد: متاسفانه در جامعه ما مدیریت بحران تحت تاثیر بحران قرار میگیرد. به عنوان مثال چرا امدادگران نیروهای انتظامی در حادثه پلاسکو تحت تاثیر حادثه قرار گرفته و با احساسات خود این ترس را به مردم هم انتقال میدهند؛ در حالیکه آنها قرار بوده به مردم کمک کنند. این نیروها نباید تحت تاثیر احساسات حوادث قرار بگیرند و با احساسات تصمیمگیری کنند.
رادنیا نیز درباره نقش رسانهها و واکنش رسانههای محلی در مواقع بحران اظهار کرد: در بحث رسانه و بحران، از رادیو همواره به عنوان رسانه بحران نام برده شده است؛ به واسطه اینکه گیرندهای است که امکان دسترسی عموم به آن راحت است؛ به واسطه اینکه با یک باطری کار میکند. زمانی که امکان گرفتن اطلاعات از تلویزیون و رسانههای دیگر نیست، رادیو باید این آمادگی را داشته باشد که برای هر شرایط بحرانی چگونه اخبار را دریافت و اطلاعرسانی کند؛ به عنوان مثال رادیو تهران در دورهای برنامههایی را با همکاری سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران تولید و پخش میکرد. در یک رادیوی محلی به هنگام آتشسوزی در آمریکا مجری به اشتباه راه خروج را در رادیو اعلام کرد و مردم در حلقه آتش قرار گرفتند و این اتفاق از همان موقع مورد توجه قرار گرفت که اطلاع رسانی و هشدار دقیق و درست از رادیو صورت بگیرد.
او اشاره کرد: در زلزله تهران صداوسیما در یک سری از توصیهها و هشدارها خوب عمل نکرد و مردم بیشتر به جای رفتن به جاهای امن ترسیدند، سوار ماشین شدند و مسیرها را بستند. این هشدارها و اطلاعرسانیها اشتباه است. آموزش مجری بحران در رسانهای مثل رادیو و تلویزیون بسیار تاثیرگذار است.
نقش کلیدی مردم در ۷۲ ساعت اولیه حادثه
او درباره مدیریت بحران و یا مدیریت حادثه در مواقع اضطراری مطرح کرد: در مدیریت حادثه نقش مردم در ۷۲ ساعت اولیه کلیدی است. در این ساعات طلایی، ۸۰ درصد از نجات یافتگان توسط مردم محلی به زندگی برمیگردند. مدیریت محلی حتی در حادثههای کوچک بسیار مهم و تاثیرگذار است که باید افزایش یابد. از طرفی تمایل عمومی مردم به کارهای داوطلبی در حوزه امداد هنوز به حد مطلوب نرسیده است و در بسیاری از جاها با کمبود نیرو مواجه هستیم. بنابراین باید اقدامات را فراهم کنیم تا نیروی داوطلب در زمینه امدادرسانی نیز افزایش یابد. هلال احمر یک نیروی داوطلب است برای امدادرسانی اما این سازمان هم با آن کیفیت مناسب فاصله دارد و ما نیروهایی که در آن شرایط سریع پای کار باشند نداریم.
احسان محمدی در بخش پایانی این نشست یادآور شد: در مقابل بحرانهای طبیعی کسی به داد ما نمیرسد جز خودمان یعنی مردم، مسؤولان و رسانه. آموزش مستمر و تمرین پیش از بحران بسیار تاثیرگذار است وقتی حادثهای رخ میدهد چون آموزشی ندیدهایم هیجانزده میشویم و به زبان مادری واکنش نشان میدهیم. وقتی بحران ایجاد میشود، ترسی به سمت ما میآید که این ترس غریزی است و چون آموزش ندیدهایم بیشتر نمود پیدا میکند.
انتهای پیام
نظر خود را اضافه کنید.
ارسال نظر به عنوان مهمان