امروز : سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۴:۴۵
در یادداشت تحلیلی می خوانید:

سدها؛ سازه هایی برای مدیریت بحران یا بحران‌سازی

امروزه نه تنها مشکلات طرحهای سدسازی پیوسته ازسوی سدسازان کمرنگ جلوه داده می شود، بلکه درباره فایده های آن هم دائماً غلو می شود
سدها؛ سازه هایی برای مدیریت بحران یا بحران‌سازی
پنج شنبه | ۱۳۹۶/۰۶/۰۲ - ۰۰:۴۹ |
کد خبر : ۷۵ |
یادداشت

یک اشتباه همیشگی و روشن، کوچک شمردن تضاد ذاتی میان مصارف گوناگون یک سد است. برای نمونه حداکثر کردن تولید نیرو به این معناست که سطح آب در مخزن را باید همواره بالا نگهداشت. اما کنترل سیلاب نیازمند آن است که سطح آب در مخزن پایین باشد تا برای جذب آب های سیلابی جای کافی وجود داشته باشد. حداقل کردن میزان انباشت رسوب در مخزن روی یک رودخانه، نیازمند خالی کردن آبهای پررسوب تا جای ممکن در فصل سیل است، درحالی که ذخیره آب برای فصل خشک نیازمند نگهداری جریان های سیلابی فصلی است.

علیرغم این دادوستدها و سبک سنگین کردن ها، فواید منظور شده برای هر هدف سد گاهی چنان جلوه داده می شود که انگار سد تنها برای همان یک منظور ساخته شده است.طرفداران سدها همچنین مسئله هدف اصلی ساخت یک سد را بر پایه منافع سیاسی تغییرمی دهند. برای نمونه هنگامی که رودخانه یانگ تسه سیلابی می شود، سد Three Gorgesیک طرح کنترل سیلاب معرفی می شود و هنگامی که درباره نیاز چین به الکتریسیته بحث و گفتگو می شود، این سد عمدتاً یک سد برقابی معرفی می شود.

انرژی برقابی و گازهای گلخانه ای: طرفداران سدها بارها و در طول سالها پافشاری کرده اند که نیروگاه های برقابی پاک، تجدیدپذیر و ارزان هستند. با این همه هر سه این ادعاها مخالف حقیقت هستند. نیروگاه های برقابی به راستی نمی توانند یک منبع انرژی پاک به شمار روند. آلودگی ناشی از سدها ممکن است که کمتر از ستون های دود کثیف بیرون فرستاده شده از نیروگاه های سوخت زغال سنگی به چشم بیاید، اما با این همه آلوده هستند.

نیروگاه های برقابی می توانند به گونه ای جدی آب رودخانه را آلوده کند و به سبب فساد خاک و گیاهان به زیر آب رفته در مخزن، گازهای گلخانه ای متصاعد کند. پراکنده سازی و تخریب زیست بوم های رودخانه ای هم گونه ای آلودگی است. نیروگاه های برقابی چون سوخت فسیلی به کار نمی برند تخفیف دهنده بالقوه روند گرمایش عمومی زمین فرض شده اند و صنعت برقابی به این موضوع به عنوان یکی از بزرگترین نقاط قوت خود می نگرد.

روشن است که گرم شدن عمومی زمین تهدیدی واقعی و بزرگ برای جامعه بشری و دنیای طبیعی است و تکنولوژی ها و روش های سازماندهی سیاسی و اجتماعی که بتواند نشر گازهای گلخانه ای را به کمترین میزان برساند، بدون اینکه سایر مشکلات زیست محیطی و اجتماعی را تشدید کند، می بایست فوراً به اجرا درآید.

با این وجود نیروگاه های برقابی بر اساس تحقیقات انجام شده نشان می دهد که مخزن های برقابی به ویژه در مناطق گرم و جنگل های گرمسیری می توانند در برخی نمونه ها به همان اندازه و گاه بیش از نیروگاه های سوخت فسیلی برای تولید میزان مساوی برق، در گرم شدن عمومی زمین سهم داشته باشند.

اثر سدها بر کنترل سیلاب: افزایش خسارت سیل دلایل گوناگونی دارد: جنگلزدایی، تخریب و شهرسازی در آبخیزها که سرعت فرار آب از اراضی به رودخانه را افزایش می دهد و تغییر آب و هوا که ممکن است تغییرپذیری، شدت و دفعات رخداد توفان باران را افزایش دهد.

شاید مهمترین عامل در پشت هزینه های حلزونی شکل افزایش یابنده سیلاب ها در سراسر دنیا این باشد که سدها و خاکریزها یک توهم ایمنی ایجاد می کنند. از روی عمد یا غیرعمد مردم به استقرار در مناطق سیلابی دشت ها تشویق می شوند و این سبب می شود که خسارت سیل های آینده بسیار جدیتر از زمانی باشد که دشت توسعه نیافته بماند و هیچ سازه ای برای کنترل سیلاب ساخته نشود، گذشته از اینها پر شدن بیش از پیش ظرفیت ذخیره سد از رسوب، توانایی سدها برای نگهداشتن سیلاب ها را کاهش می دهد و نتیجه اینکه سال به سال خطر بزرگتری ساکنان تازه سیلاب دشت ها را تهدید می کند.

یک مخزن دارای ظرفیت کافی با ذخیره کردن بخشی یا همه جریان اضافی ناشی از یک بارندگی سنگین می تواند کمک کند که سیل در پایین دست آرامتر شود. سدهای بسیار بزرگ که ظرفیت اثرگذاری بر یک سیل در یک رودخانه مهم را دارا باشند، معمولاً طرح های چندمنظوره هستند و فشارهای مالی و سیاسی به گونه ای است که مخزن را به سوی بیشینه کردن تولید الکتریسیته و با تأمین آب که در بیشتر جاها بر هدف پایین نگهداشتن سطح مخزن برای کنترل سیلاب غلبه می کنند، سوق می دهد و برای مردمی که در پایین دست سدها زندگی می کنند، خطر سیل با احتمال همیشه موجود شکستن سد ترکیب می شود.

در اینجا بی مناسبت نیست نگاهی داشته باشیم به عملکرد سدهای کشور در دوره چهارده ساله اخیر (سال آبی1380 - 1381 تا سال آبی 1393 - 1394 ) که از بیشترین و شدیدترین خشکسالیهای سالهای اخیر کشور برخوردار بوده است.مقادیر بارندگی متوسط سالانه در حوضه های آبریز درجه یک کشور نشان می دهد،بیشترین مقدار بارندگی در حوضه آبریزدریای خزر و کمترین آن در حوضه آبریز هامون است. براین اساس در 15 سال اخیر متوسط بارندگی در کل کشور برابر با 226.3 میلی متر بوده که این رقم در مقایسه با متوسط بلندمدت تقریباً 10 درصد کاهش داشته است.

در این مدت سال آبی 1386 - 1387 یکی از خشک ترین سالهای کشور بوده است و میزان کاهش بارندگی از سال آبی 1386 - 1387 به بعد نسبت به متوسط بلندمدت حدود 19 درصد است. حداقل میزان تغییرات بارندگی در حوضه دریای خزر و حداکثر آن در حوضه مرکزی بوده است.

حجم جریان سطحی در حوضه های 6 گانه و کل کشور نشان میدهد. بیشترین پتانسیل تولید آب در کشور در حوضه آبریز خلیج فارس وجود دارد و قاعدتاً انتظار میرود که تغییرات در این حوضه آبریز بیشترین اثر را بر متوسط کشور داشته باشد.

نکته قابل تأمل اینکه از سال آبی 1386 - 1387 به بعد کاهش حدود 50 درصدی در حجم آب سطحی سالانه کشور اتفاق افتاده است و در این دوره مقدار حجم رواناب از متوسط 86 میلیارد مترمکعب در قبل از سال آبی 1386 - 1387 به 45 میلیارد مترمکعب در بعد از آن تقلیل یافته است. جالب توجه است که از بعد از سال آبی مذکور تاکنون، اوضاع به وضع عادی بازنگشته است. این وضع در حوضه آبریز خلیج فارس نسبت به سایر حوضه های آبریز کشور شدیدتر است.

درباره کاهش چشمگیر حجم جریان سطحی می توان گفت: بعد از سال آبی 1386 - 1387 نوساناتی در میزان بارندگی مشاهده شده و افزایش هایی هم داشته است، ولی متناظر این نوسانات با شدت قابل انتظار در میزان حجم رواناب دیده نمی شود و کاهش 50 درصدی در حجم رواناب پایدار بوده است.

با توجه به رابطه غیرخطی بین میزان بارندگی و میزان رواناب و براساس محاسبات می توان عنوان کرد که در این دوره، هر یک میلیمتر کاهش در بارندگی باعث کاهش 0.9 میلیارد مترمکعب کاهش در رواناب شده است یا به عبارتی دیگر هر یک درصد کاهش در بارندگی باعث 6.2 درصد کاهش در حجم رواناب شده است.

اگر چه محاسبات فوق براساس آمار و ارقام اندازه گیری شده انجام شده است، اما باید عنوان کرد که قطعاً دلایل دیگری هم بر این پدیده اثرگذار است که مهمترین آن نحوه اندازه گیری حجم رواناب با توجه به شبکه اندازه گیری هیدرومتری در رودخانه ها و مکان آنها است.

**سدهای فعال در حوضه های آبریز
در نیمه اول سال 1395 در حوضه های آبریز خزر، خلیج فارس، دریاچه ارومیه، مرکزی، هامون و سرخس به ترتیب به تعداد 48 ، 50 ، 12، 35 ،6 و 12 سد فعال وجود داشته است که این سدها در مجموع حجم مخزنی به ترتیب برابر 8.1 ، 30.4 ، 1.6 ، 5، 1.6 و 1.3میلیارد مترمکعب را در این حوضه ها ایجاد می کنند.

شایان ذکر است که میزان حجم مخزن موجود در حوضه آبریز خلیج فارس به تنهایی تقریباً دو برابر مجموع حجم مخزن سایر حوضه های آبریز کشور است و همچنین بیشتر سدهای بزرگ و عظیم الجثه کشور نظیر کرخه، دز، کارون 3 ، گتوند علیا در این حوضه هستند.باید خاطرنشان کرد: تعداد سدهای تأسیس شده در کشور در دوره پانزده ساله اخیر افزایش داشته است و در بعضی از حوضه های آبریز افزایش مذکور چشمگیر بوده است. به طوری که تعداد سدهای افزایش یافته در این دوره در حوضه های آبریز دریای خزر، خلیج فارس، دریاچه ارومیه، مرکزی، هامون، سرخس و کل کشور به ترتیب برابر 26 ، 38 ، 7 ، 20 ، 5 ، 5 و 101 سد بوده که بیشترین افزایش را به دلیل وجود بیشترین پتانسیل تولید آب در حوضه آبریز خلیج فارس داشته است .تنها در دوره پانزده ساله اخیر حجم آب مهار شده توسط سدها در کشور حدود 50 درصد نسبت به ابتدای دوره افزایش داشته است. نکته مهم دیگر این است که در بعضی از سالها حجم مخزن نسبت به سال قبل کاهش یافته است که این امر ناشی از کاهش حجم مخزن به دلیل تجمع رسوبات در حجم مخزن است.

باید اشاره داشت: درحال حاضر بحران آب در کشور ایران و جنبه های مختلف آن بر کسی پوشیده نیست و وقوع کم آبی ها و خشکسالی ها، افزایش مصارف، از بین رفتن زیست بوم های آبی و تبعات زیست محیطی، همگی از ابعاد مختلف بحران آب هستند که در دهه های قبل کمتر از آنها سخن به میان می آمد؛از این رو موارد مذکور موجب شده است که مقوله سدسازی و سدها در مرکز توجه منتقدان و طرفداران آن قرار گیرد.

ناگفته نماند: کشور ایران با متوسط بارندگی برابر با یک سوم متوسط جهانی، جزء کشورهای خشک ونیمه خشک جهان است و شاید مهمترین علت تأسیس سدها در ایران پراکنش نامناسب زمانی و مکانی بارندگی باشد. این امر در درجه اول بدین معناست که باید تمهیدی در جهت ذخیره آب برای زمان مورد نیاز آن عمدتاً کشاورزی و شرب اندیشید و در درجه دوم بدین معناست که انحراف از معیار مکانی بارندگی در کشور قابل توجه است.

با توجه به اینکه میزان انرژی برقابی کمتر از 15 درصد از کل انرژی برق کشور را تشکیل می دهد، شاید نتوان هدف تأمین انرژی را هدف اصلی مناسبی برای تأسیس یک سد در کشور دانست. این امر درحالی است که ذخیره آب توسط سد در یک کشور کم آب و خشک و رهاسازی آن جهت تولید برق، علیرغم وفور سوخت های فسیلی، صحیح نیست.

به هر صورت، مشکلات و مضرات سد و سدسازی و آثار نامطلوب زیست محیطی آن به هیچ عنوان قابل انکار نبوده و مصادیق زیادی را می توان برای آن در داخل و خارج از کشور ذکر کرد؛ ولی این امر باید مدنظر قرار گیرد که هنوز در بسیاری از کشورهای جهان و ازجمله کشورهای توسعه یافته، از سدها بهره برداری می شود و همچنین سدهای جدید هم احداث می شوند. از سوی دیگر،باید اشاره داشت: موضوع تخریب سدهای کشورهای توسعه یافته توسط آنها در جهت از بین بردن کامل آثار نامطلوب زیست محیطی این سدها امری نوین بوده و درحال حاضر تحلیل هزینه فایده با لحاظ همه موارد در تصمیم گیری برای احداث یک سد در دنیا حرف اول را میزند.

این امر باید مدنظر قرار گیرد که هرگونه توسعه و آمایش سرزمین مستلزم دست بردن انسان در محیط زیست، تغییر آن و به ناچار ایجاد آثار نامطلوب در آن است. حال توسعه مذکور باید به نحوی باشد که با توجه به تحلیل هزینه فایده و طرح ارزیابی آثار زیست محیطی، آثار نامطلوب فوق الذکر حداقل باشد. تاکنون در کشور ایران مدیریت منابع آب با تکیه بر مدیریت عرضه آب انجام شده است و در این جهت سدهای زیادی تأسیس شده است؛ چنانکه تنها در دوره پانزده ساله اخیر حجم مخزن سدهای کشور حدود 23 میلیارد مترمکعب افزایش داشته است؛ این در حالی است که متأسفانه در مواردی مبانی طراحی سدهای مذکور صحیح نبوده و در مدت زمان چشمگیری درصد قابل توجهی از حجم مخزن این سدها خالی مانده است. 

همچنین عدم توجه به پایین دست هم در مواردی آسیب هایی را به زیست بوم ها و پهنه های آبی موجود در این بخش ها به بار آورده است. از دیگر مشکلات سدسازی در کشور هم می توان به عدم توجه به ساختارهای مکمل سد در بالادست( آبخیزداری) و پایین دست (شبکه های آبیاری و زهکشی) اشاره کرد.

البته قابل توجه است که در کنار مشکلات به وجود آمده ناشی از سدسازی برای زیست بوم های کشور، عوامل انسانی و تغییرات اقلیم را هم نباید از یاد برد. این امر را نباید دور از نظر داشت که تا به حال سدها فواید زیادی را هم برای کشور داشته اند که مهمترین آن تأمین مطمئن آب برای مصارف مختلف، باتوجه به پراکنش نامطلوب زمانی بارندگی ها است. موارد متعددی را هم می توان برشمرد که در صورت فقدان سدها خسارت جانی و مالی ناشی از سیلاب های چندین ساله به شدت تشدید می شد.

نکته مهم دیگری که باید به آن پرداخت، توجه به شرایط منطقه ای و هیدروپلیتیک آن است. وقوع خشکسالی ها در منطقه خاورمیانه از یک طرف و وجود حوضه های آبریز، رودخانه ها و منابع آب مشترک متعدد بین کشورها از طرف دیگر، به حساسیت مدیریت منابع آب در این کشورها درحوضه های آبریز مشترک آنها بیشتر دامن زده است.

تحرکات منطقه ای افغانستان در رابطه با رودخانه هیرمند در شرق کشور و همچنین وجود منابع آب مشترک بین کشورهای ترکیه، سوریه، عراق، ایران و فعالیت های ترکیه در این زمینه، همگی باعث شده است که علیرغم تغییر در محیط زیست، احداث سدهای مرزی توجیه پذیر باشد.

در این راستا می توان گفت که برای تأمین آب مصارف مختلف با خطرپذیری پایین نباید به احداث سد به عنوان تنها راهکار موجود نگریست. استفاده از مدیریت تقاضا علاوه بر مدیریت عرضه، استفاده از راهکارهای تلفیقی، ارائه طرح ارزیابی آثار زیست محیطی، تجدیدنظر در مبانی طراحی سد متناسب با شرایط کشور از لحاظ ارتفاع و حجم مخزن سد و در نهایت تحلیل هزینه فایده با لحاظ - ارزش محیط زیست هم باید مورد توجه قرار گیرد.

به هر حال به این نکته باید توجه داشت که درحال حاضر سدها جزء مؤلفه های اصلی مدیریت منابع آب در جهان و ازجمله کشور ایران هستند و بدون استفاده از این زیرساخت ها نمی توان بخش آب کشور را راهبری کرد، زیرا به صورت زنجیره وار، وابستگی بخش های مختلف مصرف کننده به نقش تأمین آب سدها و همچنین وابستگی جوامع و توسعه پایین دست سدها به نقش کنترل سیلاب آنها و بسیاری موارد دیگر، حذف سدها را از سیستم مدیریت منابع آب کشور غیرممکن می سازد؛از این رو در راستای بهبود عملکرد سدهای موجود و جدیدالاحداث و همچنین حداقل سازی آثار نامطلوب زیست محیطی آنها، پیشنهادهای زیر ارائه می شود.
* برای هرگونه هدفی که از احداث یک سد جدید انتظار میرود، انواع راهکارهای غیر از سد و تلفیقی با آثار زیست محیطی کمتر هم مورد بررسی قرار گیرد.
* برای تمام سدهای جدیدالاحداث، طرح ارزیابی آثار زیست محیطی با دید بلندمدت ارائه شود،
* برای تمام سدهای جدیدالاحداث، تحلیل هزینه فایده با لحاظ آثار نامطلوب زیست محیطی در بلندمدت (ارزش ریالی محیط زیست) و تبعات آنها، معیار اصلی تصمیم گیری در مورد احداث سد قرار گیرد.
* موضوع تأسیس شبکه پایش و سنجش منابع آب و تدقیق بیلان منابع آب در کشور مورد توجه قرار گیرد تا نقش سدها در تأثیرگذاری در بیلان آب کشور مشخص باشد.
* برای تمام سدهای بزرگ درحال بهره برداری کشور، طرح بهبود عملکرد با تمرکز بر حداقل سازی آثار نامطلوب زیست محیطی تهیه و اجرا شود.
* برای تمام سدهای موجود در کشور و سدهای جدیدالاحداث برنامه ریزی براساس خشکسالی ها و تغییرات اقلیم صورت گیرد.
*منابع و مآخذ این گزارش در سایت مرکز پژوهش های مجلس موجود است.
تهیه و تدوین کنندگان: مهدی مظاهری، نرجس السادات عبدالمنافی
این مطلب تلخیص شده گزارش مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی است
*منبع: روزنامه اطلاعات، بخش پایانی، 1395.8.24

وب سایت تحلیلی خبری مدیریت سوانح طبیعی

 
 
 

برچسب ها :

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر به عنوان مهمان

0 محدودیت حروف
متن شما باید بیشتر از 10 حرف باشد
  • اولین نظر را شما بدهید

اخبار سوانح بین الملل

اخبار کلانشهر تهران

مدیریت بحران و حوادث

بحران آب و محیط زیست

اخبار سوانح

آخرین اخبار زلزله